شــــــراره |
|||
به خاطر روی زیبای تو بود
ازاین تکرارساعتهـ ـا... از این بیهوده بودنهـ ـا... از این بی تاب ماندنهـ ـا... ازاین تردیدـهـ ـا، نیرنگهـ ـا... شکهـ ـا... خـــیـــانتهـ ـا... ازاین رنگین کمان سرد آدمهـ ـا...! و از این مرگ باورها و رویاهـ ـا...!!! پریشانمـــ!!! دلـ ـم پرواز میخواهد...!
فرقـی نمـی کند بگویم و بدانـی …! یا … نگویم و بدانـی..! فاصله دورت نمی کند …!!! در خوب ترین جای جهان جا داری …! جایـی که دست هیچ کسی به تو نمـی رسد.: دلــــــــــــــم…..!!
غرق شدن در دریای عشق.... شایستگی میخواهد... همت بلند و یارای پایداری..... که از هر ناتوانی بر نمی آيد. ............................ بعضی از آدمها پر ازمفهومند
پر از حس های خوبند پر از حرفهای نگفته اند چه هستند، هستند و چه نیستند، هستند ... یادشان خاطرشان... حس های خوبشان آدمها بعضی هایشان سکوتشان هم پر از حرف هست پر از مرهم به هرزخم است!!!
اگر دوست من هستی
کمکم کن از تو هجرت کنم اگر عزیز منی کمکم کن از تو شفا یابم اگر می دانستم که دوست داشتن خطر ناک است .. به تو دل نمی بستم اگر می دانستم که دریا عمیق است.. به دریا نمی زدم اگر پایانم را می دانستم هرگز شروع نمی کردم دلتنگ تو هستم پس به من یاد بده
که دلتنگ تو نباشم به من یاد بده چگونه برکنم از بن، ریشه های عشق تو را به من یاد بده چگونه می میرد اشک در کاسه ی چشم به من یاد بده چگونه دل می میرد خودکشی می کنند شوق ها اگر توان آن داری
بیرونم بیاور از این دریا من شنا کردن نیاموخته ام موج آبی چشمانت.. می کشاندم
به سمت ژرفا آبی آبی هیچ چیزی جز آبی نیست من نیاموخته ام در دوست داشتن.. و قایقی ندارم اگر برای تو ارزشی دارم دستم را بگیر که من از سر تا به پا عاشقم من در زیر آب نفس می کشم غرق می شوم غرق غرق گفت دانايي كه گرگي خيره سر به ادامه مطلب هم سر بزنيد. شب سردی است، و من افسرده شعر زيباي تقديم به او در ادامه مطلب آموخته ام كه خدا عشق است و عشق تنها خداست، آموخته ام كه وقتی ناامید می شوم خدا با تمام عظمتش عاشقانه انتظار می كشد، دوباره به رحمت او امیدوار شوم، آموخته ام اگر تا كنون به آنچه خواستم نرسیدم خدا برایم بهترش را در نظر گرفته، آموخته ام كه زندگی دشوار است ولی من از او سخت ترم...
من تمنا کردم...که تو با من باشی....تو به من گفتی:هرگز!!!.... پاسخی سخت و درشت....و مرا غصه ی این پاسخ...کشت!!! آخر ای دوست! نخواهی پرسید که دل از دوری رویت چه کشید؟ سوخت در آتش و خاکستر شد، چشمهای تو به دادش نرسید! داغ ،ماتم شد و بر سینه نشست! اشک حسرت شد و بر خاک چکید!!! به خداحافظی تلخ تو سوگند نشد!که تو رفتی و دلم لحظه ای بند نشد با چراغی همه جا گشتم و گشتم در شهر هیچ کس اینجا به تو مانند نشد! خواستند از تو بگویند شاعرها شبی عاقبت با قلم شوم نوشتند:نشد!!! خدا جون می شه تو امشب منو تو بغل بگیری؟ بگی آروم توی گوشم، "دیگه وقتشه بمیری"! خدا جون می گن تو خوبی ، مثل مادرا می مونی اگه راست می گی، ببینم، عشق من کجاست؟ می دونی؟ خدا جون می خوام یه کاری بکنی بخاطر من... من می خوام که زود بمیرم! آخه سخته زنده موندن! خدا جون تو تنها هستی، میدونی تنهایی سخته من که تقصیری نداشتم... پس چرا تنهام گذاشته؟؟؟ خدا جون می خوام بمیرم تا بشم همیشه راحت! ولی عمر اون زیاد شه، حتّی واسه ی یه ساعت! "خدا جون می شه تو امشب منو تو بغل بگیری" "بگی آروم توی گوشم: دیگه وقتشه بمیری!!!" من پذیرفتم شکست خویش را
مطالب قشنگ در ادامه مطلب افتاد سنگی از بامی بر سر عارف نکو نامی، گفت:حمد ای خدای بنده نواز، شاکرم ای کریم سنگ انداز ، رهرویی گفت:این چه گفتار است؟ خداوند شکر خواه، کی خواهان آزار است؟ خنده ای کرد و گفت آن دانا تو چه دانی حدیث او با ما؟ خواست گوید به خفا در گوشم که ای فلانی... نیستی فراموشم دستام بوی خاک میداد... به جرم چیدن گل، منو به دار آویختند اما هیچکس نگفت شاید گلی کاشته باشم...! ........♥#########♥
منو ببخش عزیز من ، اگه می گم باهام نمون دستای خالیمو ببین آخر قصه رو بخون ترانه ای رو که برات گفته بودم فروختمش با پول اون نخ خریدم زخم دلم رو بستمش همسفر شعر و جنون عاشق ترین عالمم تو عشقتو ازمن بگیر من واسه تو خیلی کمم بین من و تو فاصله است ، یک در سرد آهنی من که کلیدی ندارم ، تو واسه چی در می زنی این در سرد لعنتی شاید که نخواد وا بشه قلبتو بردار و برو قطار داره سوت می کشه همسفر شعر و جنون عاشق ترین عالمم تو عشقتو از من بگیر من واسه تو خیلی کمم من واسه تو خیلی کمم به ادامه مطلب بروید. خیلی قشنگه آنه! عکس های قشنگ در ادامه مطلب به نام آنکه دوست را آفريد، عشق را،
من نشاني از تو ندارم اما نشاني ام را براي تو مي نويسم: درعصرهاي انتظار،به حوالي بي کسي قدم بگذار! خيابان غربت را پيدا کن و وارد کوچه پس کوچه هاي تنهايي شو! کلبه ي غريبي ام را پيدا کن، کناربيدمجنون خزان زده و کنارمرداب ارزوهاي رنگي ام! درکلبه را باز کن و به سراغ بغض خيس پنجره برو! حرير غمش را کنار بزن! مرا مي يابي نمیتوانم لحظه ای دور شوم از تو ، درک کن چه حسی دارم ، همیشه میمانم مال تو… خدای من!
صفحه قبل 1 صفحه بعد درباره وبلاگ سلام خوش اومدین من این وبلاگو واسه عشقم درست کردم. آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پیوندهای روزانه پيوندها
![]() نويسندگان |
|||
![]() |